احتمالا وقتی آنتوان اگزوپری در دیاری غریب با حالی غریب در حال نوشتن کتاب شازده کوچولو بود، هیچ فکرش را نمیکرد که این داستان نوجوانانه تا این حد مشهور شود. برای اینکه بهتر متوجه شوید این شهرتی که حرفش است چه میزان بوده، بگذارید چند عدد و رقم برایتان ردیف کنیم؛ رمان شازده کوچولو به بیش از 250 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. گفته میشود تنها انجیل بیشتر از این کتاب ترجمه شده است. به طور میانگین هر ساله یک میلیون نسخه از این کتاب در سرتاسر دنیا به فروش میرسد.
بسیاری نویسنده این کتاب، آنتوان دو سنت اگزوپری را میشناسند و میدانند که او اهل فرانسه است، اما خیلیها خبر ندارند که او کتابش را نه به فرانسوی، که به انگلیسی نوشت. نکته جالب دیگر اینکه کتاب شازده کوچولو اولین بار در نیویورک به چاپ رسید. ایده اولیه این داستان هم به ماجرای نجات معجزهآسای اگزوپری، از سقوط هواپیمایش در صحرای بزرگ آفریقا برمیگردد. بههرحال، کتاب برای اولین بار در سال 1943 و به زبان انگلیسی به چاپ رسید. حدود دو سال بعد، در سال 1946 این کتاب به زبان فرانسوی منتشر شد.
خلاصه داستان
ماجرای کتاب درباره پسرکی (شازده کوچولو) است که به طور اتفاقی با خلبانی که هواپیمایش دچار مشکل فنی شده، روبهرو میشود. شازده که از سیارهای دیگر به نام اخترک ب 612 آمده، درباره آنچه در اخترکش میگذرد حرف میزند. او در سیارهاش گلی دارد که با او بگو مگویش میشود و تصمیم میگیرد سیاره را ترک کند. بخش زیادی از کتاب، شرح سفرهای اوست به سیارههای مختلف (هفت سیاره) که در راه به آنها برخورد کرده.
او در نهایت به سیاره زمین میرسد. در اینجا هم به گشت و گذارش ادامه میدهد و با شخصیتهایی مثل مار و روباه برخورد میکند. در طی این ماجراها و گفتوگوهایی که شکل میگیرد، با دیدگاه پاک و ساده این شخصیت بیشتر آشنا میشویم. کسی که اعتقاد دارد آنچه را که حقیقی است با چشم دل میتوان دید، نه با چشم ظاهر. فکر نمیکنم بشود کوتاهتر از این خلاصه شازده کوچولو را تعریف کرد. او در نهایت حرف مار را که ادعا کرده بود میتواند او را به سیارهاش برگرداند گوش میدهد. قرار بر این میشود که در سالگرد آغاز سفرش، به اخترکش برگردد.
ترجمههای فارسی کتاب شازده کوچولو
ماجرای اولین ترجمه فارسی کتاب شازده کوچولو ماجرای جالبی است. قصه از این قرار است که محمد قاضی نسخه فرانسوی این کتاب را از دوستش میگیرد و آنقدر از قصه خوشش میآید که شروع به ترجمه آن میکند. برگردان فارسی محمد قاضی در سال 1333 با اینکه اولین ترجمه کتاب است، هنوز هم جزو بهترین ترجمههای فارسی به حساب میآید. حدود 25 سال بعد، احمد شاملو کتاب را با عنوان جالب و متفاوت «مسافر کوچولو» ترجمه میکند. درباره دلیل انتخاب چنین عنوانی حرفهای زیادی مطرح شد و خود شاملو هم در مقالهای در مجله آدینه درباره این انتخاب توضیح داد.
از دیگر ترجمههای خوب فارسی میتوان به کارهای ابوالحسن نجفی و عباس پژمان اشاره کرد. کتاب شازده کوچولو بارها و بارها توسط افراد مختلف به فارسی برگردانده شده، هرچند که نیاز به ترجمه تازهای از این کتاب نبوده. به تازگی (زمستان 1402) هم ترجمه دیگری از این کتاب از سوی لیلی گلستان ارائه شده است.
تاثیرپذیری از رمان نادیا
یکی از مترجمهای خوب این کتاب، دکتر عباس پژمان است. ایشان در مطلبی درباره تاثیرپذیری اگزوپری از کتاب نادیا، اثر آندره برتون صحبت کرده و مثالهای جالبی هم زده است. در آن کتاب آندره برتون خودش را در یک شخصیت دختر به نام نادیا میبیند که انسان وارستهای است؛ این همان چیزی است که در کتاب شازده کوچولو هم میبینیم. اگزوپری هم خودش را در وجود آن پسرکی پیدا میکند که از سیارهای دیگر آمده و بسیاری از رفتارهای انسانها برایش عجیب به نظر میآید. این دو اثر داستانی به واقع نزدیکیهای زیادی با یکدیگر دارند.
تصویرسازی کتاب
تصویرسازی و طرح جلد معروف شازده کوچولو، کاری است از نویسنده کتاب، آنتوان دو سنت اگزوپری. از آنجایی که نویسندههای بسیار کمی هستند که با تصویرگری به طور حرفهای آشنا باشند، کم پیش میآید که هر دوی این کارها را خود نویسنده انجام دهد. هرچند در طی این کار با چالشهایی هم روبهرو میشد. چند سال پیش بود که تصویری از نسخه اولیه طراحیهای کتاب شازده کوچولو منتشر شد. طرحهایی که تفاوت زیادی با نسخه چاپی ندارند، اما مشخص است که اصلاح شدهاند و حسی لطیفتر و زندهتر به مخاطب میدهد. در مطلبی به طور مفصل درباره تصویرسازی شازده کوچولو حرف زدهایم که در کمتر سایت فارسیزبان چنین مطلبی را پیدا میکنید.
نویسنده کتاب
آنتوان دو سنت اگزوپری، در تاریخ 29 ژوئن 1900 در فرانسه به دنیا آمد. او که فرزند سوم خانواده بود، در دوره نوجوانی و وقتی چهارده سال داشت، برای ادامه تحصیل به سوییس رفت. در جوانی شروع به نوشتن داستان کوتاه میکند و اثرش در یک نشریه هم منتشر میشود. اگزوپری که خلبان بود، برای انجام یک ماموریت به آمریکای جنوبی میرود و حاصل آن تجربه را در کتابهایش منعکس میکند.
شهرت اگزوپری از زمان انتشار کتاب «پرواز شبانه» در سال 1931 شروع شد. بعد هم در 40 سالگی کتاب شازده کوچولو را مینویسد و مدتی را هم صرف تصویرسازی آن میکند. او پیش از آنکه کتاب در وطنش منتشر شود، از دنیا میرود.
تقدیم به لئون ورث
اگر کتاب شازده کوچولو را خوانده باشید حتما نگاهتان به تقدیمنامه کوتاه و بامزه آن افتاده است. جایی که اگزوپری داستان را به لئون ورث زمانی که کودک بود، تقدیم میکند. احتمالا عده زیادی از مخاطبهای کتاب آشنایی چندانی با دوست اگزوپری ندارند، اما بد نیست بدانید که لئون ورث هم نویسنده بود. در مطلبی به طور کامل درباره او و رابطه این دو نفر با هم صحبت کردهایم؛ رابطهای که همیشه هم صمیمی و گرم نبود. به طور کلی خود اگزوپری چندان اهل حضور در محفلها و جمعها نبود و دوستان نزدیک بسیار کمی داشت.
نقد کتاب شازده کوچولو
درباره اثری با این میزان شهرت و محبوبیت، نظرها و تحلیلهای مختلفی وجود دارد. اگر به توصیفهایی که از این رمان شده و آمار فروش آن نگاه کنیم، باید بگوییم که یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان سر و کار داریم؛ اما واقعیت این است که همه اهل قلم چنین نظری ندارند. با توجه به اینکه در منابع فارسی بیشتر به تمجید این کتاب پرداخته شده، در سایت دانای کل به وجه دیگری از این کتاب نگاه انداختیم.
در مطلبی که در نقد شازده کوچولو نوشتهایم، به مفهوم و مضمون داستان پرداختیم؛ به این خاطر که به نظر میرسد این داستان بیش از اندازه دنیا را ساده میبیند و عقیده شخصیت اصلی -در واقع خود نویسنده- کودکانه است. داستان تقریبا هیچ هیجان یا تعلیقی ندارد، و روایتی که در کتاب میخوانیم میتوانست همینطور ادامه پیدا کند.