در روزگار نوین کمتر کسی در دنیای ادبیات پیدا میشود که رمان بلند بنویسد؛ دلیل آن هم مشخص است: چون کمتر کسی پیدا میشود که وقت برای خواندن آن صرف کند. روزی که تام راب اسمیت به پرونده قاتل زنجیرهای معروف روسیه، آندری چیکاتیلو، علاقهمند شد و تصمیم گرفت درباره او رمانی داستانی (جنایی) بنویسد، هرگز فکر نمیکرد این رمان تبدیل به سفری ادیسهوار شود برای قهرمان (ضدقهرمان) داستانش، و حدود هشت سال از عمرش را صرف آن کند؛ سفری که به کتاب مامور 6 ختم شد.
ماجرای کتاب مامور 6
داستان از رمان اول او شروع شد: «کودک 44»؛ و نتیجه درام تریلری از آب درآمد که نامزد دریافت جایزه بوکر و کاستا شد و جایزه خنجر فولادی یان فلمینگ را برای بهترین تریلر سال توسط انجمن منتقدان ادبی دریافت کرد. همین شاید او را تشویق کرد که داستان خود را، با تنها وجه اشتراک «شوروی» و در دوره تاریخی دیگری از این حکومت، ادامه دهد. «گزارش محرمانه» پس از «کودک 44» که در دوران حکومت استالین میگذشت، قهرمان داستان او را به دوران سیاسی خروشچف، و انقلاب مجارستان در سال 1956 رساند.
تام راب اسمیت، حالا با این سهگانهاش در جهان شناختهشده است، آن هم به عنوان درامنویسی چیرهدست؛ نویسنده رمانهای تریلر و جنایی. او برخلاف درونمایه تا حدی سیاسی داستانهای سهگانه «شوروی» علاقه چندانی به سیاست و تاریخ ندارد. مهمترین دغدغه ذهنی اسمیت، همانطور که در رمان سومش «مامور 6» برجسته میشود، جنایت است. او با کتاب مامور 6 داستان قهرمان کافکایی مدرن خود را به سرانجام، هرچند سرانجامی تلخ، شوم یا حتی سادهتر، ناپیدا، میرساند.
قسمت آخر سهگانه تام راب اسمیت
کتاب مامور 6 بهترین سرانجامی است که میتوانست برای سهگانه تام راب اسمیت باشد؛ داستانی که، در عمل، به اندازه دو کتاب است، با دو داستان تقریبا مجزا. حالا اسمیت، در این کتاب، زمینه رخدادهای داستانیاش را، که در «کودک 44» تنها در شوروی، و در «گزارش محرمانه» در شوروی و مجارستان بود، به سه کشور افزایش داد: شوروی، آمریکا و افغانستان. و از دل این موقعیت جغرافیایی دو داستان جدا برای خوانندهاش تعریف میکند: یکی قسمت سوم سهگانهاش، و دیگری پایانبندی بر سه قسمتی که خواننده تا حالا خوانده است.
نقطه عطف کتاب مامور 6 هم دقیقا پایان بخش اول رمان است، دقیقا، مانند سطل یخی روی سر خواننده ریخته میشود و به او ضربهای هولناک وارد میکند، طوری که خواننده نمیداند داستان را سریعتر ادامه دهد یا همانجا متوقف کند! یکی از ویژگیهای نویسندگی اسمیت همین غافلگیریهای زیاد در داستانهای تودرتوی رمانهایش است، که در رمانهای پیشینش هم تکرار شده بود. ولی این بار عنصر قصهگویی، شاید از آنجا که در غایت داستانی خود است، به سهمگینترین شکل ممکن بر مخاطب او فرود میآید.
سرمایهداری و کمونیسم
تام راب اسمیت در کتاب «مامور 6» داستان خود را از قلمروی کشورهای تحت حکومت حزب کمونیست پیشتر برده؛ در بخش اول داستان، و با حضور کشوری چون ایالات متحده، که قطب مقابل نظام سیاسی کمونیست بود، ناسازگاری سیاسی این دو کشور را در دوران جنگ سرد به تصویر کشیده است. حضور پررنگ مامورهای امنیتی در آمریکا در این رمان حکم ایجاد توازنی است با همین مامورها، از نوع روسی، در دو کتاب پیشین او.
اسمیت در این کتاب، با تیزهوشی، نمونههای رایجی را در قالب این دو نظام سیاسی پیش میکشد و، بدون صدور حکمی یا استنتاجی، آنها را مقایسه میکند و از آنها میگذرد. مجسمه آزادی آمریکا، برای مثال، نماد آزادی جامعهای سرمایهدار، وقتی در بخشی از داستان، از زبان آمریکایی کمونیستی، گفته میشود باید در شوروی باشد! نشانه مضحکی برای توازن قدرت جهانی در دوران جنگ سرد میشود. از این نمونههای ظریف در کتاب «مامور 6» فراوان است؛ در جایی دیگر از کتاب، حضور نیروهای نظامی و امنیتی شوروی در افغانستان، و ایجاد حکومت افغانستان کمونیستی، خود نشان از تناقضی است که سلطه چنین نظامی بر کشوری اسلامی داشته است.
نویسنده بیرحم!
یکی از برنامههای تلویزیونی فرانسه، «من متهم میکنم» سالها پیش، آگاتا کریستی را متهم کرده بود که قاتلی است که به جزایش نرسیده است؛ به واسطه قتلهای فراوانی که در رمانهایش مرتکب شده است! اگر پخش این برنامه امروز هم ادامه داشت، احتمالا تام راب اسمیت را، نهتنها به قتلهایی که در رمانهایش مرتکب شده متهم میکرد، بلکه شاید خود دست به اجرای عدالت درباره او میزد!
مطمئنا تام راب اسمیت یکی از بیرحمترین نویسندگان رمانهای ادبی است، که بدون هیچ ترحم و بخششی با شخصیتهای ساخته و مخلوق خودش رفتار میکند. او نهتنها هر شخصیتی را، پس از معرفی در داستانش، میکشد، بلکه نحوه ارتکاب به قتلش هم به شکل خوفناکی انجام میگیرد. از قتل جوانی که خودش را زیر قطار میاندازد در «کودک 44» تا ماموری در کشتیای که پاهایش به سیمی گیر میکند و در اعماق دریای پرتلاطم به مرگ میرسد در «گزارش محرمانه»، تا همین کتاب مامور 6 که انگار تمام شخصیتهایش برای کشته شدن خلق شدهاند.
ولی با این اوصاف، اسمیت چندان به نشان دادن جزئیات خشونتبار در داستانهایش علاقهای ندارد. او فقط میکشد! گویی این شخصیتها، که همگی تابعی از حکومت خشن و عاری از دلرحمی خود هستند، محکوماند به فنا شدن. باید هزینه زندگی در چنین حکومتی را، با سختترین شرایط، و با مرگ خود بپردازند. خشونت را، نه در این شخصیتها، که در همان حکومت، و شیوه و الگوهای رفتاریاش میبینیم. خشونت برای آنها، مرگ برای شهروندان! همین، راهحل نویسنده برای نشان دادن قساوت و سبعیت میشود و از آن و باز هم نه از خشونت ممکن، برای ایجاد هراس، یا حتی کمی سنگدلانهتر، ارعاب، در دل مخاطب خود استفاده می کند.
در کتاب مامور 6 چه خبر است؟
مخاطب، در پایان «مامور 6» در انتظار اتفاق ویژهای نیست؛ اتفاقهای ویژه همگی در سراسر داستان رخ داده و تمام شدهاند. فقط و فقط این لئوست که پایان این حماسه ادیسهوار تام راب اسمیت را رقم میزند؛ شخصیتی که در خلال حدود 1500 صفحه داستان، سفری را آغاز کرد، بیپایان! پایان کتاب مامور 6 تبدیل به پرسشی مهم میشود: لئو کجای این جهان قرار میگیرد؟ اصلا حقی دارد؟
گذشته او، در نقش مامور امنیتی نظام کمونیست، با تمام دستگیریها، شکنجهها و قتلهایی که برای حفظ نظام توتالیتر و محبوبش انجام داده، او را بدل به قهرمان بزرگ جنگهای کبیر میهنپرستانه کرده و از همه مهمتر، در بعدی فراتر، از او گناهکاری با کولهبار سنگینی از گناهان رنگین ساخته، چه ذهنیتی را برای شخصی که او را از بیرون میبیند، میسازد؟
این پایان ماجرا نیست، چرا که کفه ترازوی او، در گذشتهاش، سنگین است. حالا که ما داستان او را در زمانهای حال زندگیاش، طی سه رمان قطور دنبال کردهایم، او را دیدهایم که برای خوب بودن، برای انسانیت، برای «هدفی بهتر» جنگیده و هزینههای بسیاری متحمل شده و در نتیجه میزان اعمالش را تا حدی برابر کرده، آیا جایی برای بخشش باز شده است؟ آیا میتوان گذشته او را فراموش کرد و با او همذاتپنداری کرد؟ -هرچند در عین حال هم این قهرمان / ضدقهرمان موجودی است که همذاتپنداری را برمیانگیزد- در حالی که نمیدانیم آیا شایسته آن هست یا نه!
و اینگونه است که پرسش اساسی تام راب اسمیت، پس از طی دورهای نهچندان کوتاه در رژیمی سیاسی که هستیاش در این شعار که «جنایت وجود ندارد» متبلور شده بود، خود را نشان میدهد: آیا جنایت وجود دارد؟ و او از این طریق، و البته با توجه به پایان داستان لئو دمیدوف، بدون پاسخی قطعی به این پرسش، خود را وارد حیطهای مهم در زندگی -شاید اجتماعی- کرده و تلاشی بیپاسخ را برای کشف هستیشناسی جرم و کاوش نشانهای از آن آغاز میکند.
کتاب جدید تام راب اسمیت با عنوان «مزرعه» بدون هیچ نشان تاریخی یا سیاسیای، با روایتی تریلر در خانوادهای، این بار به شکلی کاملا مستقیم، به مسئله جرمشناسی میپردازد.
یادداشتی از نادر قبلهای، مترجم کتاب «مامور 6»
این مطلب پیشتر در شماره 517 مجله چلچراغ (اردیبهشت 1392) منتشر شده بود.