داستان مینیمال و خیلی کوتاه هنوز آنطور که باید در کشور ما جا نیفتاده. قالبی داستانی که در آمریکا بسیار مورد توجه قرار گرفته و جزو کارهای پرفروش هم هستند. برای خواندن نمونههای خوب این قالب، میتوانید سراغ کتاب «گلوله» ترجمه اسدالله امرایی بروید. با «دانای کل» همراه باشید تا کمی بیشتر دربارهاش بگویم.
داستان مینیمال
موضوع این است که به تازگی کتابهای جیبی و داستانهای خیلی کوتاه طرفداران زیادی در آمریکا پیدا کرده؛ این نکتهای است که ناشران و نویسندگان معتبر آمریکایی مطرح کردهاند. برای جامعه پرشتاب امروز، و مخاطبانی که حوصله خواندن داستان بلند را ندارند و همینطور کسانی که اهل کتاب خواندن نیستند، این کتابها پیشنهاد خوبی است. شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم داستان مینیمال مناسب زمانه امروز ما است؛ زمانهای که مردم ساعتهای زیادی را در طول روز در راه میگذرانند؛ در ترافیک، در اتویوسهای تندرو و مترو.
مجموعه داستان «گلوله»
«گلوله» مجموعه داستانهای مینیمال است که توسط مترجم خوب کشورمان، اسدالله امرایی به فارسی برگردانده شده. این کتاب هفده داستان مینیمال از نویسندههایی مانند «ژان کوکتو» (شاعر، نقاش و فیلمساز فرانسوی)، «دِیو اگرز» (نویسنده رمان زیتون) و «کیم چرچ» (نویسنده کتاب Byrd) دارد. اما بد نیست درباره شکل خود کتاب هم برایتان بگویم که موقع خریدش شوکه نشوید! داستانهای این مجموعه، و در کل داستانهای مینیمال در حد دو سه پاراگراف هستند. قطع کتاب جیبی است؛ کتابی بسیار کوچک و نازک.
این کتاب پیشنهادی متفاوت است؛ کتابی که خواندنش شاید یک ساعت بیشتر وقت نگیرد. اما نکتههایی در خود دارد که هم برای خواننده جالب است و هم برای علاقهمندان به نویسندگی. اگر علاقهمند به نوشتن هستید میتواند دید متفاوت و شکل پرداخت تازهای به یک اتفاق را به شما ارائه دهد.
جای یک مقدمه کوتاه در رابطه با نویسندهها، داستانهای مینیمال، داستانهای انتخابی این مجموعه در این کتاب خالی است؛ کاش اسدالله امرایی، مترجم این مجموعه، در ابتدای کتاب چند کلمهای در اینباره مینوشت.
بخشی از کتاب «گلوله»
«کاش موسیقی آنها را یاد میگرفتم. کاش ترانههای هاوایی را بلد بودم نه مثل عموهایم که هروقت مست میشدند، زیر لبی زمزمه کنم. کاش میتوانستم موقع رقص پاهایم را چنان تا کنم که معلم رقص هولا به پشت پایم نزند. کاش میتوانستم با دستهایم قصه بگویم و با کپلهای لرزان، جزیره را بجنبانم، آنوقت دلم نمیسوخت. اما چیزی که از بابام به من رسید همین لبهای بیقوارهی گنده است.»
کتاب | گلوله |
نویسنده | ژان کوکتو، دیو اگرز، کیم چرچ، ماریان بک و… |
مترجم | اسدالله امرایی |
ناشر | مشکی |