رمان کوتاه «پنجشنبههای خانم جولیا» نوشته پیرو کیارا، نویسنده ایتالیایی، درواقع پیشنویسی است از آنچه که سال 1970 میلادی به یک سریال پنج قسمتی به همین نام تبدیل شد. در اینجا بیشتر با این اثر آشنا میشویم.
پیرو کیارا
وقتی این رمان را در کتابفروشی دیدم خوشحال شدم چرا که گمان نمیکردم دیگر کتابی از پیرو کیارا ترجمه شده باشد. پیرو کیارا را با خواندن رمان بی نظیرش «تقسیم» شناختم. با اینکه در زندگی پیش نیامده به سراغ کتاب طنز بروم اما «تقسیم» اثری داشت که از بین صد داستان یک داستان یا رمان میتواند چنین تاثیری داشته باشد.
از پیرو کیارا (1913-1986) تنها دو اثر به فارسی ترجمه که «تقسیم» با ترجمه ممتاز مهدی سحابی در نشر مرکز به چاپ رسید. دیگر آثار کیارا عبارتند از: «بشقاب میگرید» (1962)، ، «اتاق اسقف» 1976، «تخممرغ مسموم» 1969و «زنده باد میلیا واکا».
برای تولد 79 سالگی «شازده کوچولو»
«تقسیم»، پیش از «پنجشنبههای خانم جولیا»
رمان تقسیم یکی از پرفروشترین و محبوبترین رمانهای معاصر ایتالیا است. این رمان درباره زندگی سه خواهر مجرد است که سن آنها (براساس معیارهای جامعهشان) از سن ازدواج گذشته است. این سه خواهر هیچ کدام در عشق و روابط عاطفی کامیاب نبودهاند و به لحاظ ظاهری همیشه مورد تمسخر واقع شدهاند. تا اینکه سر و کله مردی به نام «امرنتزیانو» پیدا میشود. این مرد با خواهر بزرگتر ازدواج میکند اما این تازه آغاز ماجرا است. بهتر است بیش از این داستان را باز نکنیم. اگر «تقسیم» را هنوز نخواندهاید دست بجنبانید.
اگر آثار داستانی ایتالیا را مطالعه کرده باشید احتمالا حس کردهاید که ادبیات داستانی ایتالیا گرمی و شادابی خاصی دارد. علی رغم اینکه برخی از داستانها میتوانند بینهایت غم انگیز باشد، حال و هوای سردی ندارند. آثار پیرو کیارا هم از این قاعده مستثنی نیستند. وقتی رمان «تقسیم» را خواندم، حتی نام کیارا را هم نشنیده بودم اما در اواسط کتاب بود که حس میکردم این نویسنده و شخصیتهایش را مدتهاست که میشناسم. نثر کیارا به شدت صمیمی و روان است تا جایی که به نظر میرسد نویسنده برای دوست خود قصهای را نقل میکند شما تا آخر پای قصه او مینشینید و با لذت به آن گوش میدهید.
ماجرا چیست؟
داستان «پنجشنبههای خانم جولیا» نیز علی رغم ترجمه متفاوت و حتی در جاهایی ناآشنا، همین ویژگی را دارد. این داستان در واقع سناریویی است که برای رادیو تلویزیون نوشته شده است. اما به راحتی میتوان آن را رمان کوتاهی دانست که مثل فیلم به تماشای آن مینشینید.
همانطور که از نام داستان معلوم است، ماجرای زندگی زنی جوان و غمگین که پنجشنبهها را به بهانه دیدار با دختر دانشجوی خود از منزل ساحلیاش به شهر میرود روایت میشود. اما خانم جولیا در یکی از پنجشنبهها ناپدید میشود. شوهر او که وکیلی مسن است گزارش ناپدید شدن را به کارگاه ناحیه میدهد. این غیبت سه سال به طول میانجامد. اما در تمام این مدت و با تمام فراز و نشیبهای پرونده خانم جولیا، جذابیت داستان به قوت خود باقی میماند. گویی خانم جولیا رفته تا شخصیتهای دیگر داستان با تمام جزئیات و ابعاد هم خود را بشناسند و هم به مخاطب شناسانده شوند.
جولیا شبیه اما
جولیا، شخصیتی است که می تواند خواننده را به یاد شخصیت مشهور و عجیب «مادام بواری» بیندازد با اینکه نیست اما قدرتی دارد که همه چیز را زیر و رو میکند. رمان «پنجشنبههای خانم جولیا» در واقع اثری جنایی و کارگاهی محسوب میشود اما تنها یک اثر جنایی باقی نمیماند. گویی که جنایت تنها بهانهای است که بیشتر با عمق شخصیتهای داستان و در کل، انسانها آشنا شویم. پایان داستان بی شک شگفتانگیزترین قسمت ماجراست. پایانبندی پیچیدهای که مخاطب را برای همیشه درگیر خود نگه میدارد.
کتاب | پنجشنبههای خانم جولیا |
نویسنده | پیرو کیارا |
مترجم | م. طاهر نوکنده |
ناشر | فرهنگ نشر نو |
صدف پیکامی