«فکرهای خصوصی» عنوان مجموعه داستانی از یاسمن خلیلیفرد است که سال 98 منتشر شد. این مجموعه شامل یازده داستان کوتاه میشود که میتوان گفت درونمایه مشترکی دارند و حتی برخی نامها تکرار میشوند که نشان از اهمیت دادن نویسنده بر موضوعی است که برای این مجموعه در نظر گرفته. در این اثر به وضوح شاهد هستیم که نویسنده دغدغه ذهنی خود را مطرح میکند و به همین خاطر قصهها دارای انسجاماند و فضای ذهنی مشخص و یکدستی دارند. در این یادداشت کوتاه سعی میکنیم هم نگاهی کلی داشته باشیم به این مجموعه داستان.
پیرنگ داستانها
قصههای مجموعه «فکرهای خصوصی» بیشتر از هر چیز به روابط خانوادگی میپردازد، در نتیجه با آدمها سر و کار داریم، نه با اتفاق و حادثه و حتی عنصر گفتوگو؛ روابط شخصیتها و احساس بین آنهاست که داستان را میسازد. ضمن اینکه نویسنده در قصهها بر زنان تاکید بیشتری دارد، حتی در داستانی که راویاش مرد است؛ درواقع چالشها و ذهنیات شخصیت زن قصه را روبروی ما میگذارد. از طرفی با وجود آنکه هر داستان ماجرا و شخصیتهای خودش را دارد، روایتهایی نزدیک به هم را میخوانیم که میتوان گفت زاویه نگاه مشابه و دغدغه نویسنده میتواند دلیلش باشد.
درباره موضوعهایی که در این مجموعه دستمایه قرار گرفتهاند باید بگویم که خلیلیفرد کمی خطر کرده و دس روی موضوعهایی گذاشته که کلیشهای و تکراریاند. البته از عجایب روزگار هم این است که یکی از همین موضوعها و سوژههای کلیشهای، که ازدواج مجدد است، بحث داغ این روزهای ما شده. به نظر میرسد سوژه ازدواج دوم به شدت مورد توجه نویسنده بوده چرا که در داستانهای مختلفی مثل «فکرهای خصوصی»، «نامادری» و «پسرخوانده» شاهدش هستیم.
روایت قصه در «فکرهای خصوصی»
قصهها روایت سادهای دارند و جای ابهامی برای خواننده باقی نمیگذارند و هر کسی میتواند با قصهها ارتباط برقرار کند. سادگی روایت تیغ دولبه است، و در اینجا هم گاهی لبه تیزش سمت خود داستان برمیگردد و جذابیت قصه را از بین میبرد. همانطور که گفتم، سوژههای خانوادگی و رابطه مرد و زن یکی از سوژههایی است که بسیار مورد استفاده قرار گرفته، در نتیجه در قصههایی که به این موضوع میپردازد توقع داریم نگاهی دیگر و حرفی تازه بشنویم؛ منظور از نگاهی دیگر، بحث محتوایی اثر نیست، بلکه بیانی نو و روایتی تازه مدنظرمان است. چیزی که در این مجموعه کمتر شاهدش هستیم. این کاستی در داستان «پسرخوانده» به اوج میرسد؛ جایی که طلاق و ازدواج مجدد و درگیری زن سابق و فعلی، شرایط روحی پسر قصه را به هم میریزد و همانطور که پیشبینی میکنیم، پسر نوجوان دست به خودکشی میزند.
بخوانید: نقد کتاب قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟»
طبیعتا در داستان قرار نیست همه اتفاقها و پیشامدها درست مانند زندگی واقعی باشند، اما در قصه رئال و اجتماعی، توقع یک ماجرای منطقی را داریم که در چهارچوب داستانی قرار بگیرد. در داستان «نامبر فایو» مردی که زیر باران مانده و برای رفتن به کلاس درس عجله دارد، در سر راهش کیفی پیدا میکند و همانجا شروع محتویاتش را بررسی میکند، و بعد متوجه میشود این کیف متعلق به عشق یازده سال پیشش است. سعی میکنیم این پیشامد را هضم کنیم، اما کمی عجیب است اینکه شخصیت اصلی قصه قید رفتن به کلاس را میزند، با وجود اینکه میداند از دست دادن این کلاسها چقدر برایش مهم است؛ «در حرفه من این بدترین اتفاقی است که ممکن است دو ماه مانده به کنکور بیفتد». (ص 78)
در نهایت شخصیت اصلی ماجرا به خاطر عشق قدیمیاش قید کلاس را میزند تا در یک یادداشت با انشایی ضعیف به او بگوید «دزد کیفت آنقدرها هم نامرد نبوده، کارتهایت دست نخوردهاند» (ص 88) و به ما بگوید خودش که دلش بچه میخواست حالا فرزندی ندارد و عشق قدیمیاش که با بچهدار شدن مخالف بود حالا صاحب یک دختر است.
انسجام داشتن و همآهنگی قصههای مجموعه «فکرهای خصوصی» و دغدغهمند بودن نویسنده ارزشمندند. ضمن اینکه داستانها دارای ویژگیهایی هستند که نشان میدهد نویسنده برای این مجموعه وقت گذاشته و با دقت کار را انجام داده. هرچند با نگاهی خاص و تصویری تازه از روابط زن و مرد روبهرو نمیشویم.
کتاب | فکرهای خصوصی |
نویسنده | یاسمن خلیلیفرد |
ناشر | هیلا |
فرید دانشفر