رمان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار» اثر مصطفی مستور است. مثل بیشتر کتاب های مستور، این کتاب را هم نشر مرکز منتشر کرده. چاپ اول این کتاب، در بهمن ۱۳۹۰ وارد بازار کتاب شد و در ابتدای سال ۱۳۹۱ به چاپ چهارم رسید.
سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار
نوید، رحمت و نگار برادر و خواهر هستند. نوید مکانیک دانشگاه تهران را رها کرده و الهیات خوانده. نگار تنها ۱۹ سال دارد و دانشجوی عکاسی است. رحمت دچار اختلالات ذهنی است٬ در ۸ سالگی مانده. داستان از جایی شروع می شود که پدر با نوید تماس می گیرد و میگوید نگار شب به خانه برنگشته و تلفن همراهش هم خاموش کرده است. بعد از آن ذهن نوید شروع به روایتهای مختلفی از زندگی خود میکند.
نقاط مثبت رمان
کتاب پاورقیهای عجیب و جالبی دارد. هر از گاهی نویسنده میآید و در مورد کاراکترهایی که در این داستان نقش خاصی ندارند توضیح میدهد؛ کاراکترهایی که عضوی از دنیای داستانهای مصطفی مستور هستند و در بقیه قصهها نقش پررنگتری داشتهاند. به قول یکی از همکاران، اشارههای کوتاه چند خط ابتدایی نویسنده را جدی بگیرید که از همان اول میخکوبتان میکند. از طرف دیگر داستان اگرچه با تک صدای نویسنده روایت میشود اما همچنان یک اثر خواندنی در روایت قصهای از زندگی به شمار میآید.
نقاط ضعف رمان
شاید شباهت این کتاب با مجموعه داستان «عشق بی شین بی قاق بی نقطه» کمی روی نقاط مثبت این کتاب مصطفی مستور سایه انداخته باشد. از طرف دیگر پیچیدگی این کار به نظر از کارهای دیگر نویسنده بیشتر است و همان طور که هومن ظریف –روزنامه نگار و مستندساز– هم اشاره کرده است، چرخش روایتها در ساختار داستان از لحاظ فرم، بر ابهام و رمزگونه بودن داستان میافزاید. همین ابهام باعث میشود که در فصلهای آخر بگویی مستور چندان هم خواندن این کتاب را به مصیبت تشبیه نکرده است.
حاشیه رمان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار»
از نکات جالب درباره کتاب «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار» همزمانی انتشار آن در ایتالیا بود. البته آثار مصطفی مستور قبلا هم در کشورهایی چون اندونزی، ترکیه، آذربایجان و برخی کشورهای عربی ترجمه و منتشر شده است. شباهت بسیار زیاد سبک روایی نویسنده به سبک سلینجر در «ناتور دشت» هم شاید برایتان جالب باشد. مثلا درست به همان فراوانی که سلینجر از عبارت «یعنی میخوام بگم که…» در روایتش استفاده کرده است، مستور در این رمانش از «منظورم این است…» استفاده کرده است.
بخشی از رمان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار»
هیچ نداشتن از کم داشتن بهتر است. وقتی کسی چیزی ندارد، آن را ندارد دیگر، اما وقتی کمی از آن را داشته باشد ظاهرا چیزی دارد اما در واقع ندارد. یعنی فکر میکند دارد اما ندارد. این بدتر از نداشتن است… کسی که هیچ نمیداند یا کسی که خیلی میداند، خوشبختتر است از کسی که کمی میداند.
کتاب | سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار |
نویسنده | مصطفی مستور |
ناشر | مرکز |